ساختمان سهگوش دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی شاهد تحولات تاریخی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی بوده
مجتبی گهستونی
فعال میراث فرهنگی
ساختمان تاریخی سهگوش که در دورهای دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه شهید چمران (جندیشاپور سابق) بود از سال ۱۳۸۹ تخلیه شد تا دانشگاه در مکان جدیدتری به حیات خود ادامه دهد. ساختمان تاریخی سهگوش در کنج عزلت کمر خم میکند و در شبهای تاریک اهواز که دوران خاموشی ناشی از کرونا را میگذراند غریبتر از هر بار دیگر قلب دوستداران خود را به درد میآورد.
با اینکه آثار تجاوزهای دشمن در دوران جنگ تحمیلی بر دیوارهای ساختمان سهگوش خودنمایی میکند اما در سالهای اخیر که دانشکده ادبیات تخلیه و به ساختمان جدید در پردیس دانشگاه منتقل شد، این ساختمان دستخوش تخریب، فروپاشی و ویرانی غیرقابل جبرانی شده است. بنای سهگوش که جزء سازههای ثبت ملی شده میراثفرهنگی کشور محسوب میشود در بیش از یک دهه اخیر هیچگونه کاربری نداشته اما بلااستفاده بودنش با وجود برخی مرمتها به عاملی برای تخریب بیش از پیش آن و ایجاد برخی ترکهای عمیقتر در دیوارهای بیرونی بدل شده است.
این ساختمان ۹۰ ساله در گذشته شاهد کاربریهای گوناگون و از حدود هفتاد سال پیش در مالکیت وزارت فرهنگ بوده تا الان که در اختیار دانشگاه قرار گرفته شاهد حضور هزاران دانشجو و استاد بوده است. به دلیل همین دیرینهگی ساختمان سهگوش دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی شاهد تحولات تاریخی، فرهنگی، آموزشی و سیاسی بوده است. بنای سه گوش در سطح استانی از محدود کهن ساختمانهای برپا و برجای مانده از آغاز دوران ایران معاصر در خوزستان است؛ دورانی که بازماندگان آغازین آن در مسجدسلیمان، هفتکل، آغاجاری، آبادان، اهواز، خرمشهر، لالی، اندیمشک و ماهشهر اندک اندک از دیدگاه دوره شده و در خیالها، عکسها و فیلمها جایگیر میشوند.
این بنا آیینه چشمنوازیست الهام گرفته از معماری با شکوه دوره ساسانی همراه با آجرکاریها و کاشیکاریهای دوره اسلامی که با طراحی معماران آلمانی غنیمت یافته است. از سوی دیگر سه گوش از یادگارهای آثار و ابنیه مرتبط با دوران موسوم به دفاع مقدس از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۶۷ است چرا که آثار زخمهای برجا مانده از جنگ تجاوزکارانه صدام حسین هنوز هم بر بدن این نماد پایداری خوزستانیان و ایرانیان در برابر دیدگان است.
ساختمان سه گوش در حال حاضر دستخوش مخاطراتی است که از جمله آنها میتوان به سپری شدن بخشی از عمر طبیعی ساختمان و آجری بودن آن در محیط مرطوب اهواز نام برد. در واقع برخی باران های اسیدی، گردوخاک، شرجی بودن هوا در ماههای گرم سال، آسیبپذیری این ساختمان را دوچندان کرده است. مجاورت با رود کارون و انتقال رطوبت زیانبار لایههای خاک آن به پی ساختمان و وجود درختهای درشتریشه مانند کنار و اکالیپتوس در دورن و بیرون ساختمان گوش که ریشههای آنها از پایین به دیوارها آسیبهای جدی رسانده و شاخ و برگهای بلند آنها از بالا باعث کورشدن نمای زیبای سطوح بالای ساختمان شدهاند نیز از جمله این مخاطرات هستند.
بروز درزها و ترکهای بسیار آشکار و خطرناک در دیوارهای ساختمان، موریانهزدگی اکثر دربها و پنجرهای چوبی و دیوارهای ساختمان و تخریب ویترینهای منحصر به فرد موجود در راهروهای ساختمان از عوامل تهدید کننده این ساختمان هستند. بیتوجهی به زیباسازی بیرونی ساختمان به بهانه نبود بودجه و اعتبار، شهر اهواز را از یکی از مناظر بسیار باشکوه و دیدنی در شبها محروم کرده است.
یک دهه است که درباره موزه شدن بنای سهگوش با ده هزار متر مربع زیر بنا کشمکشهایی وجود دارد. با توجه به اثبات مالکیت قطعی دانشگاه شهید چمران اهواز بر عرصه و اعیان ساختمان سهگوش و در عین حال ناتوانایی مالی دانشگاه برای هزینه حفظ و حراست این اثر ثبت شده ملی پیشنهاد میشود با حفظ هویت دانشگاهی آموزشی این اثر و نیز با در نظر گرفتن اولویت درآمدزایی آن در قالب موزه خوزستانشناسی، موزه دانشگاه شهید چمران و نظایر آنها هیات امنایی تشکیل شود تا متولی اصلی برنامهریزیهای کلان مرتبط با کاربری این اثر باشد.
چهار سال پیش از تخلیه دانشکده ادبیات یعنی سال ۱۳۸۵، عنوان شده بود که ما تصمیم نداریم کاربری آن را از مرکز علمی تغییر دهیم و بعد از جابجایی دانشکده ادبیات این جا همچنان دانشگاه میماند و به دانشکده هنر تغییر کاربری میدهد. حتی موضوع موزه علم و تاریخ، دانشگاه هنر، بانک اطلاعاتی فرهنگی و پژوهشی استان، موزه علم و فناوری و خوزستانشناسی و… بارها مطرح و حتی واکنشهایی به همراه داشت.
گروه دوستداران میراثفرهنگی هرمزاردشیر در اهواز پس از آگاهی از اعلام نگرانی برخی از اساتید دانشگده ادبیات دانشگاه شهید چمران مبنی بر اینکه طی ده سال گذشته بنای ثبت ملی سهگوش در غربت و مظلومیت کامل روزان و شبان بسیار را سپری کرده است، و در شبهای تاریک منطقه امانیه در خاموشی به سر میبرد، طرح اولیه نورپردای شبانه این بنا را با جایگذاری تقریبی پروژکتورها به همراه تعیین نوع، مقدار لومن، رنگ و الگوی پاشش آنها و همچنین در ورودی محوطه را با طراحی زیبا دانیال مقصودی ارائه داد.
دانیال مقصودی کارشناس معماری به «میراثخبر» میگوید: «فرآیند طراحی بر دو محور استوار بوده: یکی پر فروغ ساختن نمای عمارت در شب و تاکیدی بر زیبایی ذاتی آن، و دیگری نوردهی به گذر پیرامون بنا و از تاریکی برون راندن آن.» به گفته او، نورپردازی جداره بیرونی بنا را از فرو رفتگی در عمق تاریکی و شب بیرون کشیده و همچون روز متجلی نمونه، و جلوهگری و چشمنوازی آن را مستمر ساخته، در حالی که روشنایی گذر پیرامون آن فضایی مطلوب و مطبوع برای رهگذران خواهد بود و جذب کننده ی اهالی شب به سوی بنا.
با توجه به قرارگیری بنا در قسمت مهمی از ساختار و بدنه ی شهری اهواز، دگرگونی و تحول ذکر شده به منظور بهبود فضای شهری بسیار لازم بوده و به قطع جایگزین مناسبی برای فضای تاریک و رعبانگیز کنونی است. مقصودی میگوید: «با چیدمان پروژکتورها در پایینترین قسمت دیوارها و ایجاد پرتوهای خطی در راستای عمودی میتوان بر بلندی و استواری بنا در نگاه بیننده افزود، هر چند که تدبیر مناسبی برای از نظر دور نماندن گوشه های نرم عمارت مثلثی شکل نیز خواهد بود. رنگ نور بازتابی پروژکتورها برای نمایش خلوص رنگ آجرهای زیبای بکار رفته در بنا سفید انتخاب شده در حالی که نور تابش یافته به سطوح کاشی کاری به جهت نمایش بهتر تونالیتهی رنگی آنها کمی به آبی لاجوردی متمایل شده است. در شبهای اعیاد هم سوی با مناسبتها برای ایجاد تنوع و طراوت بیشتر پروژکتورهایی که بر سطوح خام بنا میتابند الگو (پترن) و نقشینه انتخاب شده که متأثر از کاشیکاریهای خود بنا خواهد بود. طرح پیش رو صرفاً برای نمایش ایدهی مذکور در ذهن مخاطبین بوده و به قطع برای عملیاتی شدن به پردازش بیشتری نیازمند خواهد بود.»
حال باید دید که آیا مسئولان دانشگاه این بار به فکر زنده نگهداشتن یکی از یادمانهای ارزشمند معماری ایران میافتند و قدمی در این زمینه برمیدارند یا نه؟