نقوش برجسته ساسانی جایگاه ویژهای در تاریخ هنر ایران باستان و حتی دنیای باستان دارد.
گفتگو با میلاد وندایی، باستانشناس
محمدعلی دویرحاوی
میلاد وندایی، باستان شناسی جوان با گرایش دوره ساسانی است، که بیش از یک دهه درباره نقوش برجسته ساسانی پژوهش کرده. او پیش از انتشار کتابی به نام «شاهان بر سنگ» درباره هر نقش برجسته مقالاتی جداگانه به فارسی و انگلیسی در داخل و خارج از کشور به چاپ رسانده است. وندایی در ابتدا سردبیر مجله کندوکاو بود و اکنون صاحب امتیاز و مدیر مسئول این نشریه است.
۱-آقای وندایی در ابتدا برای ما بگویید که علت نگارش این کتاب چه بوده؟
درود بر شما، اگر بخواهیم درباره دلایل نگارش این کتاب سخن بگیم که بیش از ۲۰ علت رو باید نام ببریم، اما در کلیت میتوان گفت که اهم دلایل نگارش این اثر گردآوری تمامی نقوش برجسته ساسانی در یک کتاب جامع به زبان فارسی بود که هم متخصصین و دانشجویان بتوانند از آن بهره ببرند، و هم تلاش کردم تا جای ممکن به زبانی بنویسم که عامه مردم نیز از آن استفاده کنند.
۲-ابتدا و انتهای جغرافیایی این نقش برجسته ها از کجا آغاز می شود و در چه منطقه ای پایان می یابد؟
از منظر جغرافیایی میتوان شرقیترین نقش برجسته ساسانی را نقش برجسته رگ بی بی افغانستان دانست، و غربیترین این آثار را باید مجموعه تاق باستان دانست؛ در شمال نیز نقش برجسته خان تختی سلماس قرار دارد و در جنوب نیز پهنه استان فارس بزرگترین مکان گزینی ساسانیان برای اجرای نقوش برجسته به دلایل مختلف سیاسی و مذهبی بوده است.
۳-اگر ممکن از ویژگیهای نقش برجستههای دوره ساسانی برای ما بگویید.
خوب اگر بخواهیم به اجمال درباره این نقوش صحبت کنیم به اندازه یک کتاب باید سخن بگوییم. مهمترین کاربری این نقوش را میتوان ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاسی و مذهبی دولت حاکمه جدید دانست که اردشیر بابکان بنیاد آن را گذاشت. اردشیر تلاش داشت که این نقوش همانند بیلبوردهای دنیای امروزی بهره ببرد و تفکرات سیاسی و ایدئولوژی مذهبی خود را با حجاری این نقوش برای مردم سرزمین خود به ویژه ساکنین ایالت پارس نهادینه کند.
اما از منظر دسته بندی میتوانیم این نقوش را به شش صحنه از جمله: دیهیم ستانی، پیروزی، دیهیم ستانی و پیروزی، جنگ سواران، شکار و نمایش پادشاه در میان درباریان و بزرگان دسته بندی کرد؛ هر دسته موضوعی نیز خود با فرمها و شکلهای متفاوت حجاری شده است که در متن کتاب به تفصیل درباره ویژگیهای آنها سخن گفتهایم.
اما از نظر هنری و فلسفه هنری، نقوش برجسته ساسانی جایگاه ویژهای در تاریخ هنر ایران باستان و حتی دنیای باستان دارد. ساسانیان که خود را میراثدار دارای دارایان و سلسله هخامنشیان میدانستند، با نقوش سوزنی در تخت جمشید کار خود را آغاز کردند و در پایان با نقش برجسته تاق بستان که خود یک شاهکار هنری است، اوج و بلوغ این هنر را به رخ میکشند.
اردشیر بابکان جدای از بهرهبرداری سیاسی و مذهبی، هدف دیگری را نیز دنبال میکرد و آن احیاء جلال و شکوه معماری و هنری هخامنشیان بود که با اجرای نقش برجسته جنگ سواران در فیروزآباد به طول تقریبی ۲۰ متر که بزرگترین نقش برجسته کل تاریخ ساسانیان نیز هست، این مهم را انجام داد؛ و با ساختن کاخ فیروزآباد و آتشکده عظیم فیروزآباد جای پای خود را بر جای پای شهریاران پارسی نهاد و در کشور گشایی نیز آن را ادامه داد. در طول کتاب بنده سعی کردم در بخشهای ابتدایی به موضوعات مهمی به ویژه فلسفه و کاربری نقوش برجسته بپردازم و اینکه علل ساخت و چیستی این آثار چیست تا خواننده بتواند با دید روشنتری پا به بررسی آثار بگذارد.
۴-وضعیت تخریب و فرسایش نقشهای برجسته دوره ساسانی چگونه است؟
شاید گزافه نباشد اگر بگویم که بیش از صدها بار درباره تخریب و آسیب این آثار مصاحبه کردهام و در محافل مختلف درباره این موضوع سخن گفتم. شوربختانه این آثار همانند دیگر آثار باستانی ایران وضعیت حفاظتی چندان مناسبی ندارند، به ویژه نقوشی چون تنگ قندیل، سرمشهد، خان تختی سلماس و یا نقش برجسته گویوم که در داخل یک باغ شخصی قرار دارد! این نقوش به گونهای حفاظت میشوند که طی ۱۸۰۰ سال گذشته حفاظت شدهاند، یعنی طبیعت از آنان محافظت میکند و انسان دو پا گهگاهی آسیبی به آنان میزند، مانند نقش برجسته تنگ قندیل که سال گذشته سعی در شکستن آن داشتند به این علت که شاید داخل آن تخته سنگ جواهری باشد.
به کرات درباره آسیبها و راهکارهای حفاظت و مرمت از این آثار صحبت کردهام، و به نظرم بیش از این بحث کردن در اینباره زیاده گویی باشد.
۵- فرق کتاب شما با دیگر کتابها چیست؟
اگر بخواهیم درباره تفاوت این اثر با نوشتههای دیگر بزرگان سخن بگوییم که بی شک به پای هیچ کدام از آن نوشتهها نمیرسد. اما بنده به عنوان یک علاقهی شخصی از میانه سال ۸۶ به دوره ساسانی علاقمند شدم و نقوش برجسته را میتوان شاخصترین هنر این دوره دانست. پس از سال ۸۶ مشغول به پژوهش و گردآوردی داده درباره تک تک این آثار شدم و طی حدود ۷ سال تا سال ۹۳ از تمامی این نقوش در چهارگوشه ایران به جز نقش برجسته رگ بی بی که برای دیدن آن هم تلاش کردم، اما مشکلات امنیتی اجازه نداد بازدید کنم.
شاید مهمترین ویژگی این کتاب همین تصاویر ویژه با ریزهکاریها از نقوش باشد. ضمن این که هر کدام از نقوش برجسته به صورت مقالات جداگانه و مفصل مورد پژوهش قرار گرفتهاند. این که چه کسانی از حدود ۳۰۰ سال پیش تاکنون از این نقوش طراحی یا عکس به جای گذاشتهاند و این که هر پژوهشگری چه نظری درباره انتصاب افراد در نقوش به شاهان ساسانی و گاهنگاری آنها دارد. درج موقعیت جغرافیایی و ابعاد هر نقش یکی دیگر از ویژگیهای این کتاب است که عموما پژوهشگران این حوزه خود مستقیم این کار را نکردهاند، و عموما از روی دادههای افرادی چون گریشمن، واندنبرگ، هرمان و دیگران برداشت کردهاند که در تحقیقات میدانی ما اختلافاتی با داده این پیشکسوتان وجود داشت که آنها را اصلاح کردیم.
کروکی و نحوه دسترسی به این آثار به ویژه آثار دور از دسترس ویژگی دیگری است، تا کسی اگر خواست به بازدید این آثار برود بتواند به راحتی به آنها دسترسی پیدا کند. اجرای طراحیهای جدید و قیاس تصاویر قدیمی و جدید از این نقوش جهت تخمین میزان تخریب آنها نیز خود ویژگی دیگری است؛ اما به شخصه یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب شاهان بر سنگ را که هدف غایی از نگارش آن نیز بوده و هست، شناخت و بررسی سبک شناسی هنری این نقوش است و این که در دوره هر پادشاه این نقوش دچار چه تحولاتی شدهاند که در مقاله مفصلی با نام سبک شناسی نقوش برجسته ساسانی به این مهم پرداختهام. بی شک این کتاب دارای نقصهایی است و به شخصه امیدوارم پژوهشگران صاحب نظر درباره آن نظر دهند، و موجب تکامل آن شوند.